فقط 5 هفته دیگه ...
دختر ناز و مهربونم روز شماری های مامانت تمومی نداره ، انشالله پنج شنبه اگه قسمت شه جشن سیسمونی خودمونی میگیریم .. یه پیرهن برای خودم خریدم که بپوشم ، یه پیرهن خوشگل دیگه هم آنلاین خریدم که هنوز به دستم نرسیده .. میخوام باهاش عکس حاملگی بگیرم . خاله اعظم دعوتمون کرده بود جشن تولد یکسالگی دختر خوشگلش آنیل جون ، ولی بهش گفته بودم شاید نتونم بیام ، یعنی دو دل بودم ولی چون نمیتونم خیلی به حالت نشسته باشم ناراحت بودم که نمیتونم برم . ولی خب همون لحظه آخر با خبر شدم مامان حسین داره میاد . مادرشوهر و خواهرشوهرو دخترش النا اومده بودن تا ساعت 7 عصر با ما بودن بعدش رفتیم یه دور گشتیم و رفتن .. باید تا چهارشنبه رو در...